یکی از دلایل تسلط محصولات کشاورزی سنتی در فنلاند و سایر کشورها این است که جنگلها در طول دههها توسط ایده کاهش و حذف کارخانهها مدیریتشدهاند و آنها را به تبدیل یک سرمایه حیاتی برای کشور کرده است.
طبق نوشته روزنامه Hufvudstadsbladet، جنگلداری جمعیت درختهای با سنین متفاوت، به امری متداول در جنگلهای بخش خصوصی تبدیلشده است.
روشهای بهرهبرداری و برداشت محصولات از جنگلهای بهاصطلاح غیرعادی شامل چیدن و قطع درختان و جایگزینی و بذرپاشی میباشد. با چیدن و قطع درختان، بزرگترین درختان حذفشده و نور و فضای بیشتری برای رویش گیاهان طبیعی فراهم میسازد. طبق گفته HBL، با جایگزین سازی و بذرپاشی، دانههای کوچکی ایجاد میشوند که درواقع همان گیاهان طبیعی میباشند.
بنا به گفته سازمان جنگلداری ایالتی در طول ماه می تا ژانویه این سال، مقدار چیدن و قطع درختان و جایگزین سازی و بذرپاشیهای جدید به 3.7 درصد تمامی آتش زنیهای برنامهریزیشده افزایشیافته است. طبق اطلاعات حاصله از مرکز جنگلها، در طول سال گذشته میزان چیدن و قطع درختان و جایگزین سازی و بذرپاشیهای جدید،1.6 درصد تمامی اراضی زیر کشت و یا 11به هکتار رسیده است.
بخش عمدهای از این افزایشها با شکستن درختان به خاطر برف سنگین در Kajanaland و کارلیای شمالی و ساوولکس شمالی متناسب میباشد. درحالیکه در بیشتر جنگلهای خصوصی کشور از روش آتشسوزی سنتی و بریدن استفاده میشود.
طبق گفته متخصص سازمان جنگلداری ایالتی Markku Rames،”جنگلداری جنگلهای با سنین متفاوت در آیندهای نزدیک امری متداول خواهد بود و این امر زمانی اتفاق میافتد که مالکان جنگلها بهغیراز ارزشهای اقتصادی جنگل، اهداف دیگری را نیز برای جنگلهایشان داشته باشند.”
او همچنین به اطلاعات کانون تحقیقات اقتصادی PTT نیز اشاره دارد که مالکان 14 درصد از حجم چوب جنگلها کسانی هستند که حتی هیچ جوجهتیغیای را در جنگلهایشان نمیخواهند.
طبق گفته PTT، افراد شاغل در صنعت جنگلداری معمولاً روش چیدن و قطع درختان و جایگزین سازی و بذرپاشی را توصیه میکنند زیرا که این فرآیند بازیابی کند است. در فنلاند جنوبی، امکانات جنگلداری خام نیز توسط سیستم ریشهای درختان و پخش ریشههای فاسد به گیاهان زیرزمینی محدود میشود.